فریادهای نعره ای اما جوابی که هیچگاه اجازه چاپ داده نمی شود!!!!!
گفتگوی تلفنی دکترمرندی با مهندس موسوی در باره انتخابات
نماینده مردم تهران در مجلس تاکید کرد موسوی و کروبی هرگز اصل ولایت فقیه را قبول نداشته اند.
وزیر بهداشت دولت میرحسین موسوی، درباره رابطه خود با او و نظری که نسبت
به او داشته است در گفت وگو با سایت روزنامه ایران، گفت: «من یک زمانی
شناخت درستی از افراد نداشتم. خیال می کردم افراد مذهبی و انقلابی هستند.
فکر می کردم آدم های خوبی هستند. همان زمان هم برخی افراد می گفتند که این
آقایان با قانون اساسی و ولایت فقیه مشکل دارند ولی من قبول نمی کردم.
حوادث اخیر نشان داد که حق با آن افراد بوده است. مشخص شد که این آقایان
به طور کامل با کل نظام مشکل دارند. اینها یک عمر ذهنیت من را از بین
بردند و متوجه شدم که در مورد آنها اشتباه می کردم. هرکس دیگری هم که
تفکری شبیه این افراد دارد، بر طبق فرمایش صحیح و منطقی رهبر انقلاب، از
نظام خارج است.»
وی به میزان پایبندی این افراد به اصل ولایت فقیه هم اشاره کرد و گفت:
«دائما می گویند که ما ولایت فقیه را قبول داریم. اینکه درست نیست. باید
رسما و صریحا اعلام کنند که ما حضرت آیت الله خامنه ای را ولی فقیه می
دانیم. اصلا این چه منطق خنده داری است که می گویند ما ولایت فقیه را قبول
داریم ولی ولی فقیه را باید خودمان انتخاب کنیم؟! مگر ولایت فقیه دست
آقایان است که هرکس را دوست داشتند قبول کنند و هرکس را نخواستند، قبول
نکنند، البته مشکل این افراد این نیست. مسئله اینجاست که این افراد نه
تنها آیت الله خامنه ای را قبول ندارند، بلکه خود اصل ولایت فقیه را هم
قبول ندارند.»
نماینده مردم تهران در مجلس درباره دوگانگی و تغییر رفتار سران اصلاحات
نسبت به مواضع قبلی شان، گفت: «خود من شخصا شاهد بودم که این آقایان سر
ماجرای عزل آقای منتظری، عکس های ایشان را پایین می آوردند و کلی علیه او
برنامه ایجاد می کردند. حالا منتظری شده است مرجع عالیقدر آقایان! حالا
منتظری شده است مطلوب همین افراد و آقایان در مراسم ختمش شرکت می کنند و
اشک هم می ریزند.»
نماینده مردم تهران در مجلس به ذکر خاطره ای از هفته بعد از انتخابات
پرداخت و گفت: «یکی از همین آقایان قبل از انتخابات یک مصاحبه با «تایمز»
انجام داده بود و مسائل ناروایی را نسبت به ولایت فقیه مطرح کرده بود. من
و همسرم که این مطلب را در اینترنت خواندیم، برای ایشان نامه فرستادیم و
انتقاد کردیم. چند روز بعد از اعلام نتایج، همین آقا به من زنگ زد و گفت
تو واقعا من را ضد ولایت فقیه می دانی؟ من جواب دادم که اگر واقعا اعتقادی
به این مصاحبه نداری، آن را تکذیب کن. بگو اینها آمریکایی هستند و دروغ
نوشته اند. ولی اگر تکذیب نکنی، حرف شما محسوب می شود و مشخص می کند که
شما با ولایت فقیه مشکل داری. همان موقع به او گفتم که فقط یک ساعت با
خدای خودت خلوت کن، به هر نتیجه ای رسیدی بیا به مردم اعلام کن. او به من
گفت که اگر به این نتیجه رسیدم که اشتباه کرده ام، اعلام می کنم. حالا یا
ایشان با خدای خودش خلوت نکرده که واویلا؛ یا این کار را انجام داده ولی
تحت تاثیر خانواده و اطرافیان است و از ترس اینکه طرد شود، به اشتباهش
اعتراف نمی کند.»
مرندی اضافه کرد: «این آقایان یک روزی چنان از حزب الله تعریف می کردند که
آدم انگشت به دهان می ماند. حالا همین حزب الله شده است یک مشت قمه کش و
آدمکش! یا آن زمان دروغ می گفتند و نفاق داشتند یا الان، در هر صورت مشخص
می شود که اینها افراد سالم و صالحی نیستند و صلاحیت حضور در مناصب کشور
اسلامی را ندارند، فقط خدا می تواند به اینها رحم کند. آقایان به جایگاه
خطرناکی رسیده اند که برای نجاتشان، از هیچکس جز خداوند کاری برنمی آید.»
وی همچنین به رفتارها و سخنان مقام معظم رهبری در ماه های اخیر اشاره کرد
و گفت: «رفتار رهبری در جریانات اخیر، دقیقا عین رفتارهای امام در مقابل
بنی صدر است.
امام هم با اینکه از اول می دانست بنی صدر آدم درستی نیست ولی با او مدارا
کرد تا بقیه مردم هم متوجه خباثت او بشوند. امام آنقدر صبر کرد که من و
امثال من هم به واقعیت درون بنی صدر پی بردیم. سر این قضیه حتی بسیاری از
خواص مثل شهید بهشتی زیر سوال رفتند ولی امام تحمل کرد تا اینکه خود مردم
بنی صدر را شناختند و تو دهنش زدند و بعد مظلومیت شهید بهشتی مشخص شد.
مقام معظم رهبری هم همینطور رفتار کردند. آن اوایل فضا شفاف نبود. برخی از
مردم خیال می کردند که اینها آدم های خوبی هستند ولی با مدارای رهبری در
ماه های بعد، کم کم مردم هم متوجه شدند که اینها چه خیانتکارانی هستند.
همان 13 میلیون نفری که به این آقایان رای دادند هم برایشان مشخص شد که
دیگر مسئله اعتراض به اصل نظام است، نه نتایج انتخابات.»
آیا باید این چنین عده ای را تخریب کرد و به آنها حتی اجازه یک جواب هم نداد و اگر بخواهند جواب دهند به عنوان بیانیه علیه نظام مطرح شود؟؟؟؟؟؟؟ این همان جوی استکه بر یاران ائمه بار کرده بودند و آنها را خارجی می دانستند و تا آنان می خواستنند جوابی دهند با هل هله صدایشان را خفه می کردند.
وزیر بهداشت دولت میرحسین موسوی، درباره رابطه خود با او و نظری که نسبت
به او داشته است در گفت وگو با سایت روزنامه ایران، گفت: «من یک زمانی
شناخت درستی از افراد نداشتم. خیال می کردم افراد مذهبی و انقلابی هستند.
فکر می کردم آدم های خوبی هستند. همان زمان هم برخی افراد می گفتند که این
آقایان با قانون اساسی و ولایت فقیه مشکل دارند ولی من قبول نمی کردم.
حوادث اخیر نشان داد که حق با آن افراد بوده است. مشخص شد که این آقایان
به طور کامل با کل نظام مشکل دارند. اینها یک عمر ذهنیت من را از بین
بردند و متوجه شدم که در مورد آنها اشتباه می کردم. هرکس دیگری هم که
تفکری شبیه این افراد دارد، بر طبق فرمایش صحیح و منطقی رهبر انقلاب، از
نظام خارج است.»
وی به میزان پایبندی این افراد به اصل ولایت فقیه هم اشاره کرد و گفت:
«دائما می گویند که ما ولایت فقیه را قبول داریم. اینکه درست نیست. باید
رسما و صریحا اعلام کنند که ما حضرت آیت الله خامنه ای را ولی فقیه می
دانیم. اصلا این چه منطق خنده داری است که می گویند ما ولایت فقیه را قبول
داریم ولی ولی فقیه را باید خودمان انتخاب کنیم؟! مگر ولایت فقیه دست
آقایان است که هرکس را دوست داشتند قبول کنند و هرکس را نخواستند، قبول
نکنند، البته مشکل این افراد این نیست. مسئله اینجاست که این افراد نه
تنها آیت الله خامنه ای را قبول ندارند، بلکه خود اصل ولایت فقیه را هم
قبول ندارند.»
نماینده مردم تهران در مجلس درباره دوگانگی و تغییر رفتار سران اصلاحات
نسبت به مواضع قبلی شان، گفت: «خود من شخصا شاهد بودم که این آقایان سر
ماجرای عزل آقای منتظری، عکس های ایشان را پایین می آوردند و کلی علیه او
برنامه ایجاد می کردند. حالا منتظری شده است مرجع عالیقدر آقایان! حالا
منتظری شده است مطلوب همین افراد و آقایان در مراسم ختمش شرکت می کنند و
اشک هم می ریزند.»
نماینده مردم تهران در مجلس به ذکر خاطره ای از هفته بعد از انتخابات
پرداخت و گفت: «یکی از همین آقایان قبل از انتخابات یک مصاحبه با «تایمز»
انجام داده بود و مسائل ناروایی را نسبت به ولایت فقیه مطرح کرده بود. من
و همسرم که این مطلب را در اینترنت خواندیم، برای ایشان نامه فرستادیم و
انتقاد کردیم. چند روز بعد از اعلام نتایج، همین آقا به من زنگ زد و گفت
تو واقعا من را ضد ولایت فقیه می دانی؟ من جواب دادم که اگر واقعا اعتقادی
به این مصاحبه نداری، آن را تکذیب کن. بگو اینها آمریکایی هستند و دروغ
نوشته اند. ولی اگر تکذیب نکنی، حرف شما محسوب می شود و مشخص می کند که
شما با ولایت فقیه مشکل داری. همان موقع به او گفتم که فقط یک ساعت با
خدای خودت خلوت کن، به هر نتیجه ای رسیدی بیا به مردم اعلام کن. او به من
گفت که اگر به این نتیجه رسیدم که اشتباه کرده ام، اعلام می کنم. حالا یا
ایشان با خدای خودش خلوت نکرده که واویلا؛ یا این کار را انجام داده ولی
تحت تاثیر خانواده و اطرافیان است و از ترس اینکه طرد شود، به اشتباهش
اعتراف نمی کند.»
مرندی اضافه کرد: «این آقایان یک روزی چنان از حزب الله تعریف می کردند که
آدم انگشت به دهان می ماند. حالا همین حزب الله شده است یک مشت قمه کش و
آدمکش! یا آن زمان دروغ می گفتند و نفاق داشتند یا الان، در هر صورت مشخص
می شود که اینها افراد سالم و صالحی نیستند و صلاحیت حضور در مناصب کشور
اسلامی را ندارند، فقط خدا می تواند به اینها رحم کند. آقایان به جایگاه
خطرناکی رسیده اند که برای نجاتشان، از هیچکس جز خداوند کاری برنمی آید.»
وی همچنین به رفتارها و سخنان مقام معظم رهبری در ماه های اخیر اشاره کرد
و گفت: «رفتار رهبری در جریانات اخیر، دقیقا عین رفتارهای امام در مقابل
بنی صدر است.
امام هم با اینکه از اول می دانست بنی صدر آدم درستی نیست ولی با او مدارا
کرد تا بقیه مردم هم متوجه خباثت او بشوند. امام آنقدر صبر کرد که من و
امثال من هم به واقعیت درون بنی صدر پی بردیم. سر این قضیه حتی بسیاری از
خواص مثل شهید بهشتی زیر سوال رفتند ولی امام تحمل کرد تا اینکه خود مردم
بنی صدر را شناختند و تو دهنش زدند و بعد مظلومیت شهید بهشتی مشخص شد.
مقام معظم رهبری هم همینطور رفتار کردند. آن اوایل فضا شفاف نبود. برخی از
مردم خیال می کردند که اینها آدم های خوبی هستند ولی با مدارای رهبری در
ماه های بعد، کم کم مردم هم متوجه شدند که اینها چه خیانتکارانی هستند.
همان 13 میلیون نفری که به این آقایان رای دادند هم برایشان مشخص شد که
دیگر مسئله اعتراض به اصل نظام است، نه نتایج انتخابات.»
آیا باید این چنین عده ای را تخریب کرد و به آنها حتی اجازه یک جواب هم نداد و اگر بخواهند جواب دهند به عنوان بیانیه علیه نظام مطرح شود؟؟؟؟؟؟؟ این همان جوی استکه بر یاران ائمه بار کرده بودند و آنها را خارجی می دانستند و تا آنان می خواستنند جوابی دهند با هل هله صدایشان را خفه می کردند.